اخبار

دفاع مقدس، تابلوی تمام‌نمای فکر انقلاب اسلامی است

علی رمضانی بیان کرد: اگر بخواهیم در فضای دنیا یک تابلو را به‌عنوان تابلوی تمام‌نمای فکر انقلاب اسلامی ارائه کنیم، آن تابلو حتما تابلوی دفاع مقدس است که توسط نویسندگان و ایثارگران نویسنده ارائه می‌شود.

نخستین نشست «تکیه کتاب شعبانیه» با موضوع «بررسی نقش نویسندگان جانبار و ایثارگر در پیشبرد ادبیات دفاع‌مقدس»، شنبه (۶ اسفندماه ۱۴۰۱) با حضور علی رمضانی؛ مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران، گلعلی بابایی، مجتبی رحماندوست و حمید داودآبادی در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.

علی رمضانی در این نشست ضمن تبریک اعیاد شعبانیه، گفت: مفتخریم که در روز ولادت حضرت عباس (ع)، میزبان جانبازان نویسنده هستیم و موضوع مهم ادبیات دفاع مقدس که به واسطه ادامه جهاد جانبازان عزیز به‌طور ویژ‌ه‌ای در کشور نشر پیدا کرده را بررسی می‌کنیم. این حوزه امروز در حوزه ادبیات، فضای اقبال مخاطبان، فضای فرهنگ ایرانی و فرهنگ انقلاب اسلامی، به یک عرصه جدی در دنیا تبدیل شده است. 

وی در ادامه اظهار کرد: در شخصیت حضرت ابوالفضل (ع) دو ویژگی بسیار بارز است؛ یکی وفای او و دیگری بصیرت آن حضرت. جانبازان دفاع مقدس ما هم در همین دو صفت از حضرت عباس (ع) بهره بردند و میراث‌دار آن بزرگمرد عرصه دفاع از ولایت هستند. وفای جانبازان به‌ویژه جانبازان نویسنده، در انتقال آن فرهنگ و فضا به امروز جامعه بوده است. این صفت و ویژگی به‌طور ویژه در نویسندگان جانباز برجسته است که تلاش کردند فضای دفاع مقدس را که نیاز امروز و هر روزه کشور و نیاز هر روزه انقلاب بعد از دفاع مقدس است را به امروز منتقل کنند. 

مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران، افزود: جنگ را می‌توان از زوایای مختلف بررسی کرد، اما آنچه موجب استقامت ملت ما در همان راه می‌شود، همان چیزی است که در آثار بیشتر جانبازان دفاع مقدس می‌بینیم؛ انتخاب قطعاتی که مورد نیاز جامعه است. در اثری مانند «دختر شینا»، نقش بانوان در پشتیبانی از جنگ و تربیت نسل ادامه‌دهنده راه دفاع مقدس را می‌بینیم. 

وی همچنین گفت: در حاشیه نمایشگاه کتاب بیروت، حمید داودآبادی پس از دیدار با جمعی از نویسندگان و علاقه‌مندان به حوزه دفاع مقدس، بیان کرد که حس این افراد مانند حس روزهای اولیه من برای نوشتن است، انگار روحیه تازه‌ای گرفتم. این مساله در جبهه مقاومت و در فضای عمومی دنیای همفکران انقلاب اسلامی و جبهه مستضعفان عالم در حال انتشار است. برخی کشورها این فضا را از ما مطالبه می‌کنند. گفت‌وگو درباره ادبیات دفاع مقدس به‌عنوان یک پدیده انسانی با ملت‌هایی که تجربه جنگ داشتند، از نظر مفهومی دارای اشتراکات مقاومتی و مبانی مشترک است. اگر بخواهیم در فضای دنیا یک تابلو را به‌عنوان تابلوی تمام‌نمای فکر انقلاب اسلامی ارائه کنیم، آن تابلو حتما تابلوی دفاع مقدس است که توسط نویسندگان و ایثارگران نویسنده ارائه می‌شود. 

علی رمضانی در پایان سخنانش درباره تعداد اندک آثار دفاع مقدس که توسط خود جانبازان تالیف شده باشد، بیان کرد: به‌نظرم این مساله دارای ظرایفی است و در واقع در ادامه ایثار این عزیزان است. البته دیگران باید روی این موضوع کار کنند. تردد بین اینکه در چنین موقعیتی، حدیث نفس مطرح است یا انتقال محتوا و مفهوم به مخاطب، خود این جانبازان را درگیر می‌کند که چه بنویسند. به‌نظرم ایثار و مقدم داشتن دیگران حتی در ثبت خاطرات نیز از سوی جانبازان ادامه دارد. مطابق آمار تعداد جانبازان بیشتر از تعداد شهدای ما است و طبیعتا باید درباره جانبازان آثار بیشتری داشته باشیم، ولی آثاری که درباره شهدا نوشته شده بیشتر است. این مساله یک نکته ظریف دارد و آن نکته همان مساله ایثار این جانبازان عزیز است.

موفق‌ترین رمان‌ها آن‌هایی هستند که امیدبخش بوده‌اند
در بخش دیگری از این نشست، مجتبی رحماندوست بیان کرد: جنگ‌‌ها از مسائل حیاتی و از نقاط عطف یک امت است و اگر درست به این موضوع پرداخته شود، نتیجه آن «وجود» و اگر درست پرداخت نشود «عدم» است. در بحث ادبیات جنگ، قالب و فرم، ماندگارترین نوع برای جاانداختن و جاودانه کردن جانباز، رزمنده و شهید است. ادبیات هنر مخصوصاً رمان و داستان، بهترین قالب برای انتخاب و نوشتن درباره جنگ است. اگر داستان و رمانی از این‌ها باقی نماند، در آینده موضوع طور دیگری نشان داده می‌شود. البته درست است که بحث تاریخ شفاهی و خاطرات شفاهی پدید آمده، اما رمان‌‌ها به دلیل جاذبه زیاد، بهتر خوانده می‌شوند و در اذهان نیز بهتر ماندگار می‌شوند.

وی افزود: اگر یک نگاه اولیه به رمان داشته باشیم، متوجه می‌شویم که به ساختار و محتوا تقسیم می‌شود. موفق‌ترین رمان‌ها آن‌هایی هستند که امیدبخش بوده‌اند و محتوای آن‌ها مناسب و متناسب با نویسنده است که به خواننده منتقل شود. همجنس بودن نویسنده با داستان بحث مهمی است، اگر این اتفاق نیفتد، داستان مصنوعی می‌شود. مثلاً تصور کنید یک ثروتمند درباره فقیران داستان بنویسد و یا برعکس، آنجا نویسنده و محتوای داستان یکسان نیستند و محتوای خوب و اثرگذاری را به مخاطب ارائه نمی‌دهند. اما اگر یک ورشکسته درباره علل ورشکستگی و اینگونه مسائل بنویسد، بسیار موفق خواهد بود.

این نویسنده و شاعر همچنین گفت: اگر قرار است آثار ادبی و هنری درباره جانبازان خلق شود، باید کسی آن‌ها را بنویسد که به‌خوبی شرایط زندگی یک جانباز را درک کرده باشد. در دیداری که با رهبر معظم انقلاب داشتیم، ایشان فرمودند: نویسندگان را همراه جانبازان به سفر بفرستید تا با آن‌ها زندگی کنند. به مسافرت‌‌ها بفرستید تا شرایط آن‌ها را درک کنند و احساسات و حالت‌های آن‌ها را به‌خوبی بفهمند تا خلق اثر بهتری داشته باشند.


 
تجربه اندوختن از جنگ می‌تواند از تکرار اشتباه جلوگیری کند
حمید داودآبادی نیز در این برنامه بیان کرد: هر کشوری با توجه به موقعیت خودش درگیر جنگ می‌شود. تجربه اندوختن از جنگ می‌تواند از درگیر شدن نسل آینده و تکرار اشتباه جلوگیری کند. در سال ۱۳۷۰ رهبر معظم انقلاب فرمودند: «البته کاش هیچ وقت جانباز نشوید.» حقیقتاً درک کردن شرایط یک جانباز سخت است. شهید محمودوند همیشه می‌گفت که پاشنه پای من درد می‌کند؛ درصورتی‌که این شهید پا نداشت و پایش در جنگ قطع شده بود.
 


وی افزود: در مقطعی و بنا بر تأکید رهبر انقلاب، درباره جانبازان آثاری تولید شد. نویسندگان لاییکی هم در بین گروه نویسندگان داشتیم که قلم خوبی داشتند، اما بهتر این بود که همان جانبازان را تربیت می‌کردیم تا بتوانند بنویسند، چراکه بهتر و دقیق‌تر می‌توانستند شرایط خود را به تصویر بکشند. پس از مدتی کارگاه‌های انتقال تجربه شکل گرفت که کار بسیار خوبی بود؛ مثلاً از من دعوت می‌کردند و می‌گفتند خاطرات جنگ را تعریف کن. این کارگاه‌های انتقال تجربه برای نویسندگان ما آورده‌های خیلی خوبی داشت.


 
داودآبادی با اشاره به اینکه برای نویسنده شدن ما، خون‌های زیادی ریخته شده و هزینه‌های زیادی شده است، گفت: اگر این‌ها نبود ما به اینجا نرسیده بودیم و باید قدر بدانیم. اولین کتاب‌‌ها در حوزه جنگ در سال ۱۳۶۹ منتشر شد، دقیقا زمانی که جنگ پایان یافته بود و داغ جنگ هنوز احساس می‌شد. در آن زمان نویسندگان نوپا که رزمنده‌های انقلاب بودند، همچون داوود امیریان، رحیم مخدومی و من کتاب‌هایی را نوشتیم. پس از آن و در سال ۱۳۷۰ رهبر معظم انقلاب برای حدود ۲۰ کتاب، تقریظ نوشتند و خواستند که این کتاب‌ها منتشر نشود و گفتند این‌‌ کتاب‌ها محرمانه است. در سال ۱۳۷۸ فرانسوی‌‌ها به ایران آمدند و برای همان کتاب‌‌ها درخواست ترجمه داشتند. آن‌ها می‌خواستند روی آن کتاب‌ها تحقیق کنند، اما در کشور ما ۲۵ سال بعد از نوشتن تقریظ‌ها، آثار رونمایی شد. در فاصله این ۲۵ سال، محققان غربی آمدند و روی همان کتاب‌‌ها تحقیق و پژوهش کردند.
 


ادبیات جنگ، مانند عرصه نبرد است
در ادامه گلعلی بابایی؛ نویسنده پیشکسوت دفاع مقدس، بیان کرد: ادبیات جنگ، مانند عرصه نبرد است. زمانی که در سال ۱۳۵۹ عراق در غافلگیری مطلق حمله کرد تا زمانی یکه‌تازی داشت که مردم وارد جنگ نشده بودند. پس از ورود مردم، دشمن زمین‌گیر شده و عقب‌نشینی کرد. این اتفاق تا آخر جنگ ادامه داشت و هر زمان که مردم وارد جنگ شدند، ما پیروز شدیم. عرصه ادبیات هم همین است. در سال ۱۳۶۷ جنگ تمام شده بود، پس از آن در سال ۱۳۶۸ دفتر ادبیات پایداری تشکیل شد. یک‌سری آدم‌‌ها وارد دنیای ادبیات جنگ شدند که تا آن زمان فکر نمی‌کردند که بتوانند بنویسند. خود من در زمان جنگ خاطرات روزانه می‌نوشتم. روزی از طرف همان دفتر ادبیات آمدند، دفترچه من را گرفتند و تایپ کردند. به من گفتند می‌خواهیم آن را منتشر کنیم که نتیجه‌اش شد کتاب «نقطه رهایی».


 
وی افزود: در این سال‌‌ها و در تمام کارهایی که انجام شده، نشان داده شده است که همان رزمندگان و جانبازان، توانایی بالقوه‌ای برای نوشتن داشتند. البته تشویقهای رهبر معظم انقلاب هم بی‌تاثیر نبود. آمار بالای کتاب‌‌ها (حدود ۲۵ هزار عنوان) نشان‌دهنده این است که ورود این جانبازان بی‌تأثیر نبوده است، اما همچنان اثر درخوری برای این بزرگواران وجود ندارد.


 
دردی به نام فانتوم!
در بخش دیگری از این نشست، مجتبی رحماندوست، گفت: کتاب تاریخ شفاهی «من می‌آیم» اثر بسیار موفقی است، چراکه نویسنده با جانبازان زندگی کرده است. جانبازان دردهایی به نام فانتوم دارند؛ یعنی عضوی که قطع شده درد می‌گیرد، جایی که دیگر وجود ندارد. به حدی که چهار روز باید از شدت درد فریاد بکشند. نویسنده‌ای که این شرایط را درک نکرده باشد، نمی‌تواند این‌‌ها را به تصویر بکشد.


 
وی ادامه داد: کتاب «بازگشت از آسمان» را من نوشتم، آن هم زمانی که در آلمان در بیمارستان بستری بودم که به‌صورت روزانه خاطراتم را می‌نوشتم. این کتاب مصداق واقعی یک جانباز است. احساسات هر جانباز با توجه به شرایط خاص جسمی او درک می‌شود. به‌جز احساسات جسمی که در بین جانبازان وجود دارد، فقدان‌های عاطفی نیز برای آن‌ها آزاردهنده است. مثلاً جانبازی که دست ندارد، نمی‌تواند فرزندش را در آغوش بکشد. اگر این‌ها در آثار نشان داده نشود، جزو آفات به حساب می‌آید.
 


این نویسنده و شاعر اظهار کرد: باید رمان‌هایی نوشته شود که گره‌های روحی جانباز را کشف کند تا وقتی که جانبازی خواننده کتاب است با آن همذات‌پنداری داشته باشد و سرنوشت مشابهی از او به تصویر بکشد. جانبازان باید در اجتماع حضور فیزیکی داشته باشند و شرایط محیطی برای آن‌ها مهیا شود. 
 


رحماندوست همچنین گفت: کشور ما در زمینه خلق آثار ادبی و هنری بسیار خوب کار کرده است. در شرایط فعلی، با توجه به اینکه منطقه درگیر جنگ است، دست ما برای تولید آثار خوب در کشور بسیار باز است. در کشور ما کتاب درباره جنگ هشت ساله به خوبی تولید شده و در زمان فعلی جانبازان مدافع حرم و جانبازان فتنه ۸۸ را داریم که سن زیادی هم ندارند. این افراد قابلیت آموزش‌پذیری دارند. می‌توانیم آن‌ها را تربیت کنیم تا درباره جانبازی‌شان آثاری را تولید کنند. ما خیلی خوب توانستیم نسل جدیدی از نویسندگان را در بحث تاریخ شفاهی تربیت کنیم. تا اینجای کار هم موفق بوده‌ایم. تعداد کسانی که قلم به دست گرفتند و نوشتند، اصلاً قابل چشم‌پوشی نیست. 

برای جانبازان اعصاب و روان، اثر خاص و فاخری نداریم
در ادامه مباحث این نشست، گلعلی بابایی درباره کتاب «زمین‌های مسلح» توضیح داد: چند تن از راویان اصلی این کتاب جانباز هستند و چند تن از راویان اصلی که حدود ۶۰ درصد را تشکیل می‌دهند نیز شهید شدند. برای همین است که این وقایع حلاوت و شیرینی دارد و ملموس هستند. نوشتن از جانبازان اعصاب و روان یک فریضه است. باید مشکلات آن‌ها را بیشتر بیان کنیم و به جامعه انتقال دهیم. ما هنوز برای جانبازان اعصاب و روان، اثر خاص و فاخری نداریم.

وی افزود: روند پرداختن به روایت‌های جانبازان اعصاب و روان، مدت‌ّها مغفول مانده است. فیلم «از کرخه تا راین» جزو موفق‌ترین آثاری است که در بین مخاطبان وجود داشته و اثرگذار بوده است. اگر بحث اقتباس پیگیری شود، انسجام بهتری بین مخاطبان، مکتوبات و تاریخ شفاهی شکل می‌گیرد.

واگویه‌های یک جانباز اعصاب و روان از دقایق پایانی عملیات والفجر ۵
حمید داودآبادی نیز با اشاره به جانبازان اعصاب و روان، بیان کرد: من هم اثر خاصی درباره این گروه از جانبازان ندیده‌ام. کتاب «مردی که در ذهنش راه می‌رفت» در ایران ترجمه شده که کتاب بسیار خوبی است. این کتاب درباره یک جانباز قطع نخاع بوده که خاطرات روزانه‌اش را نوشته است. اما در بین آثار تألیفی هیچ چیزی نداریم و حتی از خانواده‌هایشان هم پیگیری صورت نگرفته است. جالب است بدانید که من واگویه‌های یک جانباز اعصاب و روان را خیلی اتفاقی ضبط کردم که نتیجه‌اش اشعار ابوالفضل سپهر شد. این جانباز اعصاب و روان ۴۵ دقیقه مدام در بین حملات عصبی، دقایق نهایی عملیات والفجر ۵ را بازگو می‌کرد.


 
وی در بخش پایانی سخنانش گفت: در سال ۱۳۷۷ نویسندگان و محققان غربی در برابر نویسندگان نوپای ایرانی مانند رحیم مخدومی و داوود امیریان زانو زده و غبطه می‌خوردند. این مساله نشان‌دهنده این است که آثار اثرگذاری خود را داشته‌اند. بزرگترین کتابخانه دفاع مقدس ما در غرب تشکیل شده و روی این موضوعات کار می‌کند. اگر ما بخواهیم به منبع اصلی آن دسترسی داشته باشیم، باید به غرب سفر کنیم. خوب است اگر مسئولان ما این‌ مساله را جدی بگیرند. چرا دانشجویان ما باید منابع روایتی دفاع مقدس را به قلم ادوارد براون بخوانند؟ زمان جنگ ۸۵ درصد دانشجویان عراقی که در خارج از کشور عراق ساکن بودند و تحصیل می‌کردند، موظف بودند که پایان‌نامه‌هایشان را با موضوع جنگ ایران و عراق انتخاب کنند. در ایران چه اتفاقی افتاد؟ خود صدام حسین استاد نویسندگی استخدام کرد تا به او به داستان‌نویسی یاد بدهد و سه رمان درباره جنگ ایران و عراق نوشت.

منبع: خانه کتاب و ادبیات ایران

بازگشت به لیست

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *