محمدرضا پارسایار در شیوه ترجمه آثار در نشست «ضرورت بازترجمه آثار ویکتور هوگو» گفت: شیوه ترجمه آثار در دورههای زمانی متفاوت، گوناگون است؛ در واقع گذر زمان و شیوههای جدید ترجمه موجب میشود برخی از آثار را مجدد ترجمه کنیم.
نشست «ضرورت بازترجمه آثار ویکتور هوگو» با حضور محمدرضا پارسایار؛ مترجم آثار کلاسیک و مرتضی کاردر؛ مدیرعامل انتشارات هرمس در دومین روز از نمایشگاه کتاب برگزار شد. محوریت این نشست آشنایی با ماهیت و ضرورت بازترجمه آثار از نگاه ناشران و مترجمان بود. بازترجمه دلایل متفاوتی دارد. ترجمه برخی کتابها ناقص و به اصطلاحی بازاری است؛ بنابراین ضرورت بازترجمه این دست از آثار بر کسی پوشیده نیست اما گاهی اوقات از برخی آثار کلاسیک، ترجمههای مشهور و معروفی در بازار یافت میشود؛ همین موجب میشود این سوال در ذهن مخاطب ایجاد شود که بازترجمه این آثار چه ضرورتی دارد؟
محمدرضا پارسایار از جمله مترجمهایی است که تاکنون سه اثر از ویکتور هوگو را برای نشر هرمس ترجمه کرده است. او در این نشست درباره ضرورت بازترجمه آثار کلاسیک گفت: شرایط حاکم بر زمانه در دورههای مختلف تاریخی و سیاسی کشور بر رونق ترجمه برخی از آثار اثر می¬گذارد. رقابت در ترجمه از سوی ناشران و بازترجمه آثار موجب شده این فرایند در اذهان مردم دارای بار منفی باشد اما این تصویر غلطی است؛ مقصود من از بازترجمه، ارائه یک ترجمه تازه و روشن است؛ به گونهای که با ترجمه مجدد اثر، اشتباهات و ابهامات ترجمههای قبلی به طور کامل برطرف شود.
وی ادامه داد: از باب نمونه در سالهای جوانی، زمانی که دانشجو بودم، اشعار شارل بودلر (گل-های رنج) را ترجمه کردم و سالها بعد از سوی نشر هرمس منتشر شد. با گذشت چهل سال تصمیم گرفتم آن را مجدد ترجمه کنم. ترجمهای که روشنتر، دقیقتر و عاری از اشتباهات آن دوران باشد. نکته اینجاست که شیوه ترجمه آثار در دورههای زمانی متفاوت، گوناگون است؛ در واقع گذر زمان و شیوههای جدید ترجمه موجب میشود برخی از آثار را مجدد ترجمه کنیم.
وی یکی از الزامات بازترجمه آثار را دقت و توجه به ویژگیهای نثر و زبان دانست و بیان کرد: عموما واحد ترجمه، جمله است اما من روی تک تک کلمات تمرکز کردم تا بار فرهنگی و ادبی لغات را درست منتقل کنم. برای مثال در کتاب «مردی که میخندد» صحبت از اشرافیت انگلستان است. در این کتاب سمتهایی عنوان شده که در فارسی معادلی برای آنها وجود ندارند و یافتن کلمه مناسب به دقت و حوصله نیاز دارد. در اصل ملاک ترجمه برای من کلمات بودند. این اثر پس از ۳ بار بازخوانی و ویرایش برای ناشر ارسال خواهد شد و مجددا ویراستاران نشر هرمس آن را بررسی خواهندکرد.
ممکن است ترجمه برخی از آثار دارای اولویت باشد. پارسایار توضیح داد: به طور کلی آثار کلاسیک مبانی ادبیات ما هستند و ترجمه آنها ضروری است. از باب مثال، ترجمههای خوب و منسجمی از آثار انوره دو بالزاک، نویسنده قرن نوزدهم فرانسه، وجود ندارد. بنابراین به مترجمان پیشنهاد میدهم این موارد را برای ترجمه، مدنظر داشته باشند.
امرتضی کاردر نیز در این نشست حضور داشت. او درباره وظیفه و نقش ناشران در ارائه ترجمه صحیح به خصوص از آثار کلاسیک گفت: زمانی که ترجمهای خوب از یک مترجم حرفهای وجود دارد ممکن است در ابتدا بازترجمه، کار خطرناکی باشد اما با گذر زمان، مخاطب به آن اعتماد میکند، آن را میخواند و صحت و دقت مطلب را میسنجد. در حال حاضر یکی از سوالات رایج مخاطبان از غرفهداران نشر هرمس این است که ترجمه بعدی محمدرضا پارسایار چه زمانی منتشر میشود؟ این مسئله بدان معناست که مخاطبان ما به بازترجمه یک اثر معروف اعتماد کردهاند.
کاردر ادامه داد: در مقام یک ناشر تلاش میکنم شرایط لازم را فراهم کنم. ترجمه، یک نوع سرمایهگذاری بلندمدت است؛ به هر حال فرایند ترجمه زمانبر است. به طورکلی ناشران باید بدانند با چه مترجمی کار میکنند و میزان دقت و همراهی آنها چقدر است. معتقدم حمایت از مترجمها با پرداختیهای منظم و ثابت و ویراستاری دقیق مطالب از جمله وظایفی است که در مسیر بازترجمه بر عهده ناشران است.