مطهرینیا در نشست نقد و بررسی کتاب «سیرهنامه امیرالمومنین (ع)» گفت: به اعتقاد من کتابهایی که با الگوی عربی نوشته میشوند نیاز به بازنویسی دارند.
نشست نقد و بررسی کتاب «سیرهنامه امیرالمومنین(ع)» سهشنبه ۲۲ فروردین (۱۴۰۲) با حضور سعید طاوسی؛ نویسنده و پژوهشگر تاریخ اسلام و محمود مطهرینیا؛ پژوهشگر تاریخ اسلام در سرای کتابِ خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
محمود مطهرینیا در این نشست گفت: علامه شیخ علی کورانی نویسنده کتاب «سیرهنامه امیرالمومنین (ع)» یکی از استادان و پژوهشگران لبنانی است که با نگاه اعتقادی به ایران مهاجرت کرد و در قم ساکن شد. او در کتاب «عصر ظهور» با پشتوانه اعتقادی و سبک متفاوت، روایتهای آخرالزمان در منابع شیعی و سنی را در کنار هم جمعآوری و در قالب شبه داستان عرضه کرده است. کتاب «سیرهنامه امیرالمومنین (ع)» نیز در ادامه فعالیتها و کتابهای ایشان منتشر شده است. مقدمه این کتاب به رنجنامه و دردنامهای تبدیل شده و به سخن سردبیر نشریهها شباهت دارد و نمیتوانیم آن را به عنوان مقدمه کتاب ببینیم. بهتر بود مقدمهای مختص کتاب نوشته میشد و پیشنهاد میکنم ناشر در چاپ بعدی کتاب به این نکته توجه کند و از نویسنده بخواهد مقدمه یا پیشگفتاری برای این کتاب بنویسد.
پژوهشگر تاریخ اسلام بیان کرد: حجم جلدهای اول و دوم کتاب یک اندازه است؛ به نظر میرسد در نسخه فارسی یا عربی این حجم و اندازه را مشخص کردهاند و من این سبک نگارش را «عربینویسی» یا «برای مخاطب عرب نوشتن» نامگذاری میکنم. در این کتاب انسجام گفتاری و روایی در متن دیده نمیشود و مجموعهای از فیشها جمعآوری و تدوین شده است؛ فیشهایی که هر راوی از یک زاویه دید به موضوع نگاه کرده و در این کتاب به دنبال هم آمدهاند. بازنویسی کتاب برای جذابتر شدن و کاربردیتر شدن تاثیرگذار است. کسی که به این کتاب به عنوان یک کتاب مرجع نگاه کند آن را یک کتاب ارزشمند خواهد دید اما برای مخاطبان ایرانی این شیوه نگارش کتاب سختخوان خواهد بود چرا که کتابهای عربی به این شیوه نوشته میشوند. این شیوه نگارش در عربستان، لبنان، بحرین و… رایج است و خوانندگان با خواندن متن اصلی کتاب میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند اما برای مخاطبان ایرانی و در حالت غیرپژوهشی کمتر کاربردی خواهد بود.
وی افزود: قلم استفاده شده در این کتاب ریز است و فاصله سطرها از هم بسیار کم است و این رسمالخط، ریزش مخاطبان را به همراه دارد. کتابهایی که در دوره کنونی نوشته میشوند باید متناسب با نسل جدید طراحی شوند. این شکل از صفحهبندی در میان بومیان نسل دیجیتال و «نسل زد» طرفدار ندارد. میتوان این کتاب را در محیطهای مذهبی عرضه و بازخورد، نقاط قوت و ضعف جلوههای بصری و فیزیکی آن را از سوی جوانان، نوجوانان و نسل جدید دریافت کرد تا الگویی برای آثار بعدی باشد. فهرست کتاب چشمنواز کار شده است اما متن سختخوان است. امیدوارم ناشر در چاپهای بعدی به نکات گفته شده توجه کند.
مطهرینیا در بخش دیگری از سخنان خود به ضرورت نوشتن مقدمهای برای ترجمه فارسی کتاب از سوی نویسنده تاکید کرد و گفت: اگر مقدمه کتاب خوب نوشته میشد و نویسنده در آن هدف نگارش را بیان میکرد آن هدف مبنای ارزیابی ما قرار میگرفت اما در حال حاضر ما در وادی حدس و گمان قدم میزنیم. اگر بنای نویسنده ارائه مجموعهای جامع و کامل درباره امیرالمومنین بوده که کتاب از این دید بسیار ارزنده است اما اگر هدف نویسنده ارائه مطالب عقلانی و تاریخی است به آن عمل نکرده و صرفا خواننده را دچار زحمت کرده است. در کتاب «لوح بینایی: تحلیل تاریخ حکومت امام علی (ع) با تأکید بر نهجالبلاغه» تاریخگذاری نهچالبلاغه رعایت شده است و در حین خواندن حیات امیرالمومنین، نامهها، خطبهها و کلمات قصار نیز برای مخاطب عرضه شده است و استفاده از این روش، خواندن کتاب را برای مخاطب لذتبخش کرده و ارزش افزوده و دانش برای خوانندگان به همراه دارد. اما در کتاب «سیرهنامه امیرالمومنین (ع)» نشانی از این زحمات دیده نمیشود و در این کتاب همچنان هدف مساله است. با دیدن فهرستبندی کتاب بسیار لذت بردم اما با خواندن متن، به لذتی که توقع داشتم نرسیدم.
این پژوهشگر در پایان گفت: کتاب «دانشنامه فاطمی» از سوی زهره یزدانپناه بازنویسی و خلاصه آن با عنوان «او فاطمه است» منتشر شده است. پیشنهاد میکنم کتاب «سیرهنامه امیرالمومنین (ع)» نیز این شیوه را در پیش بگیرد و پس از انتشار همه جلدها به صورت خلاصه به صورت یک روایت منسجم و پیوسته در یک کتاب عرضه شود. همچنین پیشنهاد میشود یک گروه، ویرایش دوم کتاب را منتشر تا کاستیهای پژوهشی برطرف، انسجام گفتاری متن و پاورقیها افزوده شود. به اعتقاد من کتابهایی که با الگوی عربی نوشته میشوند نیاز به بازنویسی دارند. لذا پیشنهاد میکنم یک نفر با فضای ذهنی و ساختار و اسلوب فارسی و ایرانی کتاب را از نو بنویسد. در این صورت میتوان انتظار داشت که کتاب دیده شود.
ترجمه صرف در دوره کنونی جوابگو نیست
در بخش دیگری از این نشست سعید طاوسی بیان کرد: علامه شیخ علی کورانی، منشا خدمات زیادی بوده است؛ ایشان ریاست مرکز «المصطفی للدراسات الدینیه» را برعهده دارد. مهمترین تولیدات این مرکز «نرمافزار کتابخانه الکترونیک اهلبیت» است که نسخه سوم آن عرضه شده و هزاران کتاب از مذاهب مختلف را در اختیار پژوهشگران قرار میدهد. «دجال البصره» عنوان کتاب دیگری است که از سوی ایشان منتشر شده است. علامه کورانی در کنگرهای که به مناسبت بزرگداشت آیت الله سید محمد سعید حکیم در سال جاری برگزار خواهد شد نیز منشا اثر خواهند بود. کتاب «قراءة جدیدة للفتوحات الإسلامیة» از دیگر کتابهای علامه شیخ علی کورانی است که رگههایی از آن در کتاب «سیرهنامه امیرالمومنین (ع)» منعکس شده است.
این پژوهشگر تاریخ اسلام مقدمه کتاب «سیرهنامه امیرالمومنین (ع)» را شبیه یادداشت سردبیر دانست و گفت: اتفاقی که در کشتار عزاداران سید الشهدا رخ داده بهانه نوشتن مقدمه این کتاب قرار گرفته و در آن به سیر تاریخی جنایات علیه شیعه اشاره میشود و بلافاصله وارد سبک و روش میشود. همچنین در مقدمه مطالبی آمده که محل تامل است. به عنوان نمونه مبحث وهابیت را به برخی از عالمان اهل سنت مانند احمد ابن حَنبل نسبت میدهد که جای تامل دارد. بنابراین مقدمه کتاب خالی از اِشکال نیست.
طاوسی با اشاره به شیوه نگارش کتاب، ادامه داد: دستهبندی جالبی از سیرهنگاری معصومان در این کتاب ارائه شده است. هرچند نویسنده در مقدمه صراحتا به روش انتخابی برای نوشتن کتاب اشاره نکرده است اما به نظر میرسد روش تاریخی و عقلانی را برای نوشتن انتخاب کرده است؛ هرچند در این روش نیز تاملاتی وجود دارد. تنوع محتوا و منابع بر جذابیت این کتاب افزوده است. چاپ این کتاب به صورت جلدهای مجزا درست نیست چرا که بحث فتوحات در این کتاب در انتهای جلد اول مطرح و ادامه آن در جلد دوم بیان شده است. اگر مولف این مباحث را قیچی کرده است کاملا کجسلیقگی به خرج داده و اگر این اتفاق از سوی مترجم یا ناشر رخ داده باید اصلاح شود.
وی افزود: جلدهای اول و دوم این کتاب فهرست منابع و نمایه ندارند. در صورتی که وقتی ما کتابها را به صورت جلد به جلد آن هم با فاصله زمانی منتشر میکنیم باید در انتهای هر جلد فهرست و نمایه آورده شود. بنابراین استفاده از این کتاب برای کسانی که در فضای تاریخ هستند یا برای دانشجویان رشته تاریخ سخت خواهد بود. کتاب فاقد هرگونه پاورقی اعم از توضیحی، استنادی و ارجاعی است. درحالی که کتاب با این حجم از محتوا و اطلاعات ملزم به استفاده از پاورقی است. بنابراین اگر از شیوه سنتی فاصله میگرفت و از پاورقی در کتاب استفاده میکرد میزان استفاده از کتاب افزایش پیدا می کرد.
این نویسنده در پایان با تاکید بر اینکه مقدمه کتاب فاقد توضیح درباره نوع رویکرد نویسنده به منابع است، گفت: نمیتوان تشخیص داد نویسنده چه ملاکهایی برای انتخاب منابع در نظر گرفته است. هر چند در این کتاب با تعدد منابع مواجه هستیم اما نمیتوانیم بگوییم فیشبرداری جامعی صورت گرفته است و رنگوبوی منابع خطی در این کتاب مشاهده نمیشود. سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا) به عنوان مترجم این کتاب فردی دغدغهمند است که کتاب «الغدیر (غدیر در کتاب و سنت و ادب)» را نیز ترجمه کرده است. باید این نکته را مدنظر قرار دهیم که ترجمه صرف در دوره کنونی دیگر جوابگو نیست و مترجم باید حال و احوال مخاطب را مدنظر قرار دهد تا بر غنای کتاب افزوده شود. نویسنده میتوانست از ارجاعات برای کمک به مخاطب برای درک بهتر محتوا استفاده کند.
منبع: خانهکتاب و ادبیات ایران