در نشست «برگهایی ناخوانده از کتاب کودک و نوجوان»، منوچهر اکبرلو از عقبماندگی ساختاری، غفلت از رسانههای جدید و ضعف ترویج کتابخوانی سخن گفت و نادر قدیانی با بازخوانی تجربه تاریخی نشر کودک، بر ضرورت بازنگری در تقسیمبندیهای سنی و توجه به تغییرات اجتماعی تأکید کرد.
نشست «برگهایی ناخوانده از کتاب کودک و نوجوان» چهارشنبه (هجدهم تیر ۱۴۰۴) با حضور نادر قدیانی، ناشر و منوچهر اکبرلو، نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر و پژوهشگر ایرانی برگزار شد.
ادبیات کودک در حصار سنت؛ عقبماندگی نشر کودک از رسانههای جدید
در ابتدای این نشست، منوچهر اکبرلو به بیان مسائل مختلف در حوزه ادبیات کودک و نوجوان پرداخت و گفت: از جمله مسائل درونصنفی این حوزه میتوان به نابسامانی در توزیع، حرفهای نبودن برخی ناشران، بیتوجهی به سازوکار اقتصادی این حوزه و ضعف اتحادیه ناشران در تأثیرگذاری اشاره کرد.
وی ادامه داد: در زمینه برونصنفی نیز میتوان نبود فرهنگ کتابخوانی، ترویجنشدن کتابخوانی توسط نهادها و خانوادهها، فقدان آژانسهای ادبی، سلطه ترجمه بر تألیف، عدم انتقال دانش و تجربه، بیتوجهی به رسانههای جدید، توسعهنیافتگی کتابخانههای عمومی و نداشتن بخش کودک را برشمرد؛ عدم توسعه کتابخانههای مدارس، بیثباتی اجتماعی، حذف کالاهای فرهنگی از سبد خانوار بهواسطه مشکلات اقتصادی و تورم و نگرش صرفاً فرهنگی به مقوله نشر نیز در زمره مشکلات اجتماعی این حوزه قرار میگیرد.
این پژوهشگر نظارت و ارزشیابی ناکارآمد و ضعف قوانین حوزه نشر را از دیگر مشکلات این حوزه دانست و اضافه کرد: باید سهم هر یک از ارکان ازجمله دولت، تولیدکننده، مخاطب، جامعه و خانواده را بررسی کرد تا بتوان به برطرف کردن بسیاری از معضلات ادبیات کودک و نوجوان پرداخت.
وی با اشاره به کمبود آثار تألیفی برای گروههای سنی خردسال و کودک گفت: بیشتر آثار منتشرشده در این حوزه ترجمه هستند؛ این در حالی است که ما از ظرفیت بالایی برخورداریم، اما به بسیاری از زمینههای فکری موجود پرداخته نشده است.
اکبرلو ادامه داد: خانوادهها طی سالهای اخیر در تلاشاند تا کودکان خود را بهگونهای مفید سرگرم کنند، از همین رو به کلاسهای متنوع روی آورده و کتاب را به حاشیه راندهاند. بنابراین ناشران و مؤلفان باید خود را با این شرایط تطبیق دهند. بهعنوان مثال، میتوان یک اثر را به ویدیو یا انیمیشن تبدیل کرد.
این نویسنده با بیان اینکه بیتوجهی به رسانههای جدید باعث میشود کتاب مهجور بماند، مطرح کرد: برای کتابخوان کردن کودکان و نوجوانان باید از روشهای درست و اصولی استفاده کرد تا کتاب در ذهن و وجود آنها نفوذ کند و ماندگار شود. کودکان و نوجوانان امروز سرگرمیهای جذاب زیادی دارند و حضورشان در فضای مجازی پررنگ است، باید با این شرایط همسو شد. اما در حال حاضر، ناشر نه ریسکپذیر است و نه از گردش مالی مطلوبی برخوردار است و حرفهای هم عمل نمیکند، در نتیجه جسارت لازم برای انجام کارهای بزرگ را ندارد و بههمین دلیل نیز چندان با نسل جدید و نیازهایش هماهنگ نیست.
منوچهر اکبرلو در پایان سخنان خود با اشاره به سنتیبودن شیوههای ترویج کتاب گفت: ناشران باید سراغ فضای مجازی و تبلیغات در این فضا بروند. همچنین باید روی تولید محتوا در حوزه ترویج و تحقیق کتاب سرمایهگذاری شود. نگاه سیاستگذاران مختلف به نشر، صرفاً فرهنگی است و همین نگاه موجب شده بازار نشر رونق چندانی نگیرد. در این مسیر باید صبور بود و مسیر تازهای برای آن ترسیم کرد.
ادبیات کودک در گذر از هویتسازی سنتی
در بخش دیگر نشست «برگهایی ناخوانده از کتاب کودک و نوجوان» نادر قدیانی با یادآوری وضعیت دهه ۴۰، بیان کرد: در اواخر این دهه با وجود جمعیت ۳۲ میلیونی و ناشران اندک و شمار کم تألیفات و ترجمهها، وضعیت کتابخوانی مطلوب بود.
او شکوفایی ادبیات کودک و نوجوان را به دوران پس از انقلاب و دهههای ۶۰ و اوایل ۷۰ نسبت داد و با اشاره به افزایش جمعیت کشور به بیش از ۹۰ میلیون نفر و تأثیرات شرایط اجتماعی مانند جنگ ۸ ساله، جنگ ۱۲ روزه و ترورها بر ادبیات کودک و نوجوان، افزود: امروز دیگر نباید کودک را به نوجوان گره زد؛ این تقسیمبندی مربوط به دهه ۶۰ بود. اکنون خردسال و کودک در یک گروه قرار میگیرند و نوجوان خود را به جوان گره میزند. نوجوان ۱۴ساله امروز خود را یک مرد میداند؛ بنابراین پژوهشگران باید بیندیشند که با چه ادبیاتی میتوان کودک و خردسال را از نوجوان و جوان متمایز کرد.
این ناشر همچنین اشاره کرد: شرایط اقتصادی کنونی تأثیر چندانی بر فروش رمان و داستان نداشته، اما در کتابهای مرجع مانند دانشنامهها تأثیر بسزایی داشته است. به نظرم نیاز است آموزشوپرورش باید برخی کتابها را خریداری کند و در کتابخانههای مدارس قرار دهد تا در دسترس دانشآموزان قرار گیرد.
قدیانی ضعف مدیریتی در برخی بخشهای جامعه را از عوامل کاهش کتابخوانی دانست و گفت: کتابهای الکترونیکی در بسیاری موارد نتوانستهاند جای کتابهای کاغذی را بگیرند.
وی با اشاره به سابقه نشر قبل از انقلاب گفت: هرکسی علاقهمند بود، میتوانست کتاب چاپ کند. پروانه نشر، که امروزه وجود دارد، به سال ۶۹ بازمیگردد. وقتی شورای عالی انقلاب فرهنگی این امر را تصویب کرد، نشر از حالت صنفی خارج و در خانواده فرهنگی قرار گرفت؛ هرچند این نکته مثبتی بود اما باید به جنبه تجاری نشر هم توجه شود چراکه نشر یک تجارت نیز هست.
قدیانی با اشاره به اینکه ۹۰ درصد تولید کتاب کشور در اختیار حدود ۱۰۰ ناشر است، تأکید کرد: صدور پروانه نشر باید فنیتر باشد و به هر دو جنبه فرهنگی و تجاری آن توجه شود. ممیزی باید بهروز شود، از حالت سنتی خارج شود و بازنگری جدی در این زمینه انجام گیرد؛ در غیر این صورت، این وضعیت به کتابخانهها و نظام نشر آسیب وارد میکند.
وی افزود: در دو دهه اخیر، پیشرفتهای زیادی در حوزه فناوری صورت گرفته که موجب تجملگرایی شده است. مردم دیگر به جای مغازههای محلی، از فروشگاههای بزرگ خرید میکنند. این طرز فکر، نیازمند کتابفروشیهای بزرگ است که تمرکزشان بر فروش کتاب باشد و بخش کوچکی نیز به فروش بازیهای فکری اختصاص یابد یا در آنها کافهکتاب تعبیه شود تا پاسخگوی نیازهای مختلف خانوادهها باشد.
این ناشر با اشاره به اینکه قشر متوسط جامعه، از دیرباز کتابخوان بوده است، اضافه کرد: قشر فقیر و ثروتمند معمولاً علاقهای به کتاب نداشتند. امروزه قشر متوسط رو به تنزل است و به سمت فقر میرود. باید شرایط را برای کتابخوانی این قشر فراهم کرد. دولت باید بهگونهای کمک اقتصادی ارائه دهد که مردم به سوی کتابفروشیها و کتابخانهها هدایت شوند.
نادر قدیانی در پایان سخنان خود با اشاره به هزینه بالای تبلیغات کتاب در صداوسیما و فضای مجازی گفت: در گذشته، تیراژ روزنامهها بالا بود و توجه به تبلیغ کتاب کمتر؛ اما اکنون با کاهش تیراژ روزنامهها، گرچه توجه بیشتری به کتاب شده، ولی تأثیرگذاری آن کم است. بنابراین باید به تبلیغات سینهبهسینه توجه بیشتری کرد.